جولان باطل

گفتند: مجاهده از که آموخته اي؟
گفت: آمريکا!
پرسيدند: چگونه؟
گفت: هرچقدر منفورتر، تنهاتر و ضعيف تر شدند،
آنان را مغرورتر، فعال تر و بي رحم تر ديدم.
سلام. 40 روز گذشت. بهترم الحمدلله. ممنون از دعاي خيرتان. از حرف هاي سابقم نگذشتم ولي دورادور ارتباطکي برقرار مي کنم. عقلم مرا مجاب کرد که دليلي بر قطع کامل ارتباط وجود ندارد. سخنرانی های عزت بخش رهبر عزیزمان هم تأثیر به سزایی در آمدنم داشت. لطفا در مورد نقش ها نظر بگذاريد نه اين 40 روزي که گذشت. جمعه ها و گاهي هم ممکن است اواسط هفته به روز باشم. عاقبت همتون شهادت انشاءالله. يا علي
با توجه به نقص فنی بنده یا آنتن شما :) کمی در مورد این نقش توضیح آورده ام:
صفاتی
هستند از خصوصیات اهل باطل که من دو تای از آنها را که پررنگ تر دیدم،
نشان کردم. (غرور و بی رحمی) + خصوصیت فعالیت و پرکار بودن که بین حق و
باطل مشترک است. البته قرآن، فعالیت و دست و پا زدن آنها را جولانی پیش نمی
داند و کل یوم آدم حسابشان نمی کند!
اینجا آموختن به معنای دریافت مستقیم این
صفات نیست که به معنای عبرت گرفتن است. شخص مورد نظر مجاهده را از باطلی
آموخته است که هر چند حقیرتر می شود، خود را بیش تر سراپا نگه می دارد و
تمام سعی اش را می کند تا دنیایش را از دست ندهد! که متأسفانه این جدیت در
میان اهل حق خیلی کمتر دیده می شود؛ حال به هر دلیلی. کافی است کمی به
مواجهه حق و باطل در این دنیا بنگرید تا بفهمید باطل چقدر این رقابت را جدی
گرفته است. امروز باطل چون کبریتی کوچک و یخ زده است که تمام سعی اش را می
کند تا روشن بماند و همین تلاش دیدنی است.
روایتی از حضرت امیر علیه السلام داریم که این مضمون را در مورد یاران معاویه با درد دل به یاران خویش می گوید: اَيُّهَا
الْقَوْمُ الشّاهِدَةُ اَبْدانُهُمْ، الْغائِبَةُ عَنْهُمْ عُقُولُهُمْ،
الْمُخْتَلِفَةُ اَهْواؤُهُمْ، الْمُبْتَلى بِهِمْ اُمَراؤُهُمْ،
صاحِبُكُمْ يُطيعُ اللّهَ وَ اَنْتُمْ تَعْصُونَهُ، وَ صاحِبُ اَهْلِ
الشّامِ يَعْصِى اللّهَ وَهُمْ يُطيعُونَهُ! لَوَدِدْتُ وَاللّهِ اَنَّ
مُعاوِيَةَ صارَفَنى بِكُمْ صَرْفَ الدِّينارِ بِالدِّرْهَمِ، فَاَخَذَ
مِنّى عَشَرَةً مِنْكُمْ وَ اَعْطانى رَجُلاً مِنْهُمْ.
اى كسانى كه بدنهايتان حاضر، و عقولتان از شما غايب، و خواسته هايتان
گوناگون است، و زمامدارانتان گرفتار شمايند، امير شما خدا را اطاعت مى كند و
شما از او نافرمانى مى نماييد، اما امير شاميان از خدا رويگردان است و اهل
شام از او فرمان مى برند! به خدا قسم دوست داشتم معاويه درباره شما و
يارانش با من بيع صرف انجام مى داد، صرف دينار به درهم، ده نفر از شما را
با يك نفر از ياران خودش با من عوض مى كرد!