استعمار نو

-------------------------
سلاماز نظر بنده یکی از جالب ترین اتفاقاتی که پیش از انتخابات ریاست جمهوری 92 افتاد، نامه آیت الله حائری شیرازی به رهبر انقلاب بود. که موضوع آن پیشنهاد عدم رد صلاحیت یک فرد برجسته (جناب آقای هاشمی رفسنجانی که مستقیم به نام آن اشاره نکردند) برای تحقق حماسه سیاسی و حضور حداکثری بود. باید بگویم تنها کسانی که ایشان را خوب می شناسند می توانند بفهمند چگونه خودش را هزینه کرد و آن روز به وظیفه اش عمل کرد و آبرویش را مخلصانه معامله کرد. حال آنکه بسیاری از سایت های انقلابی با سطحی نگری ایشان را مورد نقد و نصیحت قرار دادند. رهبر انقلاب سابقه حکم حکومتی برای تأیید صلاحیت داشته اند. اکثر ما حدس می زدیم آقای هاشمی هم تأیید می شود. ولی وقتی نشد، خیلی از ما ها خوشحال شدیم. حال این وسط اگر حکمی می آمد و ایشان را تأیید می کرد، شاید تو ذوق خیلی هایمان (در عین ولایتمداری) می خورد. و این تصمیم آمدن هاشمی یک طرفه از جانب رهبر قلمداد می شد. امثال آیت الله حائری شیرازی در چنین مواقعی پل می شوند تا این تصمیم راحت تر گرفته شود. به واقع، زمینه را برای یک تصمیم که ممکن است شوک به جامعه وارد کند آماده می کند و آن را خواسته عده ای از خواص نشان می دهد نه فقط تشخیص یک نفر. اینگونه این تصمیم عاقلانه به نظر می آید چون خواسته عقلای جامعه به نظر می آید. حال من و شما بهتر می دانیم که فرستادن این نامه در آن روزها چه عواقبی در فضای رسانه ای برایمان دارد و هزار برچسب و .... ولی جناب آیت الله این کار را کردند و بعدا هم در گفتگویی دیگر نظر شؤرای نگهبان را واجب الإطاعه دانستند و نامه اشان را فقط وظیفه خود دانستند و کار شؤرای نگهبان را هم انجام وظیفه خودشان. و اینگونه است که وسط دعواهای سیاسی ما یک نفر برای اصل حضور حداکثری انتخابات خود را هزینه می کند.
با این حال ایشان بعد از آن به این نتیجه می رسند که خودشان توضیح می دهند:
«...استبداد نمی کنم و از نامه نگاری دفاع نمی نمایم. قرار نبود ولی فقیه را در فشار قرار دهیم وقتی می دانیم او با عهدی که با خدا دارد پای بند است تردید در عاقبت کار بی جاست.» متن کامل
والسلام